مطلب زیر را بر حسب هیجان آنی می نویسم ؛ این مطلب الهام گرفته شده از علیرضا رجائی و چنگیز پهلوان و ماشالله اجودانی است .
==========================================
این روزها دوره ی جنگ های کلاسیک گذشته و جنگ های فرهنگی جایگزین آنها شده اند ، در غرب زندگی مردمشان مهتر است تا اینکه ده ها هزار نفر در سوریه کشته می شوند و اگر به لیبی تهاجم شد برای نفت آن بود !
اینان چون در خلیج فارس منافع مادی زیادی دارند ؛ علاقه مندند تا حوزه های تمدنی و کشورهایی شبیه ما را تکه تکه کنند و و از زبان های محلی دفاع می کنند ، چراکه در صورت موفقیت موفق می شوند تا زبان خودشان را گسترش دهند .
ساده تر می کنم داستان را ، ما برای پیشبرد منافع توسعه اقتصادی ناچار به انتقال علوم از غرب هستیم ، ولی زبان های محلی توان این انتقال را ندارند !
بطور مثال می توان اسیای میانه را مثال زد که زبان ازبک ها تاب و توان مقابله با زبان روسی را نداشت و زبان علمی به روسی تغییر یافت .
کُردها امروز بخش مهمی از تمدن ایرانی هستند و می خواهند زبان کردی را هم حفظ کنند ، و البته ایما فکر نمی کنیم که احدی در ایران با این مسئله مخالف باشد که کردها می توانند به زبان قومیتی خودشان صحبت کنند .
اگر زبان فارسی را می ستایم و حفظ آنرا واجب می دانم نه به معنای رد چیز دیگریست و نه مسئله ی خاصی در میان است ، موضوع آنست که که زبان فارسی به عنوان یک زبان انتقال دهنده ی علوم که زبانِ ملیِ بخشی از این حوزه ی تمدنی است ، حضور مشترکی در میان همه ی اقوام ایرانی دارد .
ده ها متخصص در دانشگاه ها و حوزه های مختلف تلاش می کنند تا برای اصطلاحات علمی دنیا ، معنی فارسی پیدا کنند و گاها در این کار موفق نمی شوند ، ترجمه ضعیف و نا مفهوم بسیاری از کتب علوم سیاسی و علوم اجتماعی و روانشناسی مبین همین مسئله است .
حال فرض کنید با زبان بلوچی بخواهیم انتقال علوم دهیم ؛ قطعا نه هزینه مادیش را داریم و نه این زبان کشش و قابلیت این مسئله را دارد .
البته عده ای هستند که این نگاه را شوویسم فارسی معنی می کنند، ولی گویا اینان متوجه نیستند که زبان فارسی متعلق به یک قوم یا قبیله خاصی نبوده !
شاعران فارسی گوی آذربایجان گاها بسیار قوی تر از شاعران فارسی زبان مثلا اصفهان یا شیراز بوده اند .این زبان فارسی از حوزه ماورالنهر آمده و امروز می بینیم بسیاری از شاعران افغانی شعر های کلاسیک با این زبان می سرایند .
شاید وقت آن رسیده تا آنانی که غول دروغین شوونیسم فارسی را عَلَم کرده اند از خود بپرسند که آیا هیچگاه شده در این فلات ، مازندرانی ها و گیلانی ها و کردها و بلوچها و ترک ها و ... را مجبور کنند که از زبان مادریشان استفاده نکنند ؟
آیا هرگاه که آذربایجانی ها ( اعم از خوارزمشاهیان و سلجوقیان و قاجار و صفویه و ... ) بر ایران حکومت رانده اند ، کسی آنان را بیگانه و عنصر خارجی می دانسته ؟
محمود افغان به اصفهان حمله کرد و حکومت صفوی را ساقط کرد ، او آمد و پایتخت کشور خودش را گرفت ؛ اگر مهاجم بیگانه و یا عنصر خارجی ای بود به جاهای دیگر هم لشکر می کشید .
غربی ها چون عناصر درونی خودشان را تقویت کرده اند ، دوست دارند تمدن ما را به صورت تجزیه شده ببینند . این مسئله گاها در بحث ها به صورت گرایش های عدالت خواهانه و حمایت از حقوق اقلیت جلوه می کند و به ما اجازه نمی دهد که با این بحث ها عینی و منطقی برخورد کنیم .
هر وقت از منافع ملی و تمدنی حرف بزنیم ، به ما انگِ ناسیونالیستی می زنند ، در حالیکه ناسیونالیست خشن در خود تمدن اروپا به وجود آمده و هیچوقت در تمدن ما سابقه نداشته ؛ یعنی ما هیچگاه سابقه مسئله ای شبیه امحای یک قوم ایرانی توسط قوم ایرانی دیگر را نداشته ایم .
======================================
دلمان بدجور پر بود ...
( مطلب از وبلاگ مرحوممان بود )