دست نوشته های یک مانی

دست نوشته های یک مانی

دست نوشته هایی از سوی کسی که بر عکس بسیاری فکر می کند ...
دست نوشته های یک مانی

دست نوشته های یک مانی

دست نوشته هایی از سوی کسی که بر عکس بسیاری فکر می کند ...

بازهم جعل تاریخ از پان ترک‌ها

اخیرا دیده‌ام از طرف پان ترک جماعت که کارش جعل و تحریف تاریخ است، یک تحریف جدید اتفاق افتاده و آن هم اینکه می‌گوید آن زمان که فلان استان ها دبیرستان هم نداشت، پیشه‌وری دانشگاه در تبریز ساخته بود. این شبهه کذب آنقدر جدی شده که کسی مثل علیرضا افشار را هم درگیر کرده


خطاب به این عزیزان، اونجوری که تو خاطرات انور خامه‌ای اومده، این دانشگاه سه تا استاد داشته. یکی دکتر جهان‌شاهلو که دکتر عمومی بودن و سال قبلش فارغ‌التحصیل شده بودن ولی همه رشته‌های پزشکیو درس می‌دادن، یکی پیشه‌وری که جامعه شناسی و یکی هم بی‌ریا که ادبیات درس می‌داده. این دوتای آخری لیسانسم نداشتن

هنر جدید؛ فیلتر اینستاگرام

خون دل به کاسه های خالی گرسنگان می‌ریزند چون فلانی در اینستاگرامش بدن‌نمایی می‌کند. با ندانم کاری‌های حیرت آور، می‌خواهند رونق بازاری اگر بود را هم به کساد بکشانند و هزاران تولیدگر و فروشنده خانگی را فقیرتر کنند.

چنگال عدالت برای مسببان فاجعه ایران ژاپن

پنج فروردین سالروز بازی ایران‌ و ژاپن بود.

رحیم شفاعت، سید رحیم سید هاشمی، مجتبی ابراهیم‌زاده، هادی ربیعی، بهروز صدوقی، امید چوبدار خوشخو و محمد جعفری، هفت نفری بودند که جان خود را به خاطر بسته شدن چند خروجی ورزشگاه به دلیل حضور هلیکوپتر نیروی انتظامی در آن حوالی، از دست دادند.
مسببان فاجعه نه معرفی شدند و نه عذرخواهی کردند ولی رهایی از چنگال عدالت طبیعت ممکن نیست.

رو نوشت به آقای قالیباف!

برای سالی پر از خشم و نفرت

سال ۹۸، از بدترین سال‌هایی بود که یک ایرانی می‌توانست تجربه کند.

سیل ویرانگر، ادامه تحریم‌ها، افزایش قیمت بنزین و کشته شدن تعدادی نامعلوم، قطعی اینترنت، ترور سلیمانی و در ادامه صفر شدن شانس مذاکرات و کشته شدن عده‌ای از هموطنان در مراسم تشییع، هواپیمای اوکراینی و در نهایت کرونا

سال ۹۸ چنین سالی بود. پر از یاس و ناامیدی برای جوانانی که تنها یکبار به دنیا می‌آیند و تنها یکبار طعم جوانی را حس می‌کنند. سال ۹۸ سالی بود پر از بی تدبیری. اگر بازاری بود هم با بی تدبیری از بین رفت و سفره‌ها کوچکتر شد. ترسناک آنجاست که سال ۹۹ هم احتمالا بهتر از ۹۸ نخواهد بود.

به یاد روزهای کرونایی

دست فروش‌ها از تک و توک عابران التماس می‌کنند که نگاهی به جنسشان بیاندازند. فست فودهای ارزان قیمت خالی هستند. مغازه‌داران در مقابل مغازه نشسته و سیگار می‌کشند. راننده‌های تاکسی خطی درآمدشان از نصف کمتر شده. همه نگران قسط وام‌ها و چک‌هایشان هستند.

عجب روزهای بدی ...

انتخابات مجلس و خرزو خان

هشتگ #لیست_وحدت رو در توییتر دنبال کنید، جالبه. اصولگراها و ارزشی‌ها یه جوری استرس دارن که انگار چه انتخابات رقابتی‌ای جلومونه.
از رقابت با خرزو خان می‌ترسید؟ شماها که همرو رد صلاحیت کردید. گزارشا هم که نشون می ده 24 درصد مشارکت در انتخابات تهران پیش بینی می‌شه.
حکایت ما و این انتخابات حکایت این عکسه:


تجربه داریوش همایون

سال گذشته تلویزیون بی بی سی با پخش مستندی درخصوص انقلاب 57، سعی کرد مستند جالبی بسازد. یکی از کسانی که در این مستند بود، داریوش همایون بود.

داریوش همایون در آن مستند وقتی درباره زندان افتادنش در زمان شاه صحبت می‌کند، با بغضی عجیب می‌گوید وقتی که شاه مرا به زندان انداخت، تمام باورهایم را نسبت به او و حکومتش از دست دادم.

آن روز حرفش را نفهمیدم.

از 25 آبان که بنزین آن اتفاق برایش افتاد، حرفش را کاملا درک می‌کنم.