یهویی خواستم از خاطراتم در دانشگاه بنویسم. نگاه به عقب که می کنی، انقدر خاطرات شیرنی داری که فقط می گی کاش می شد گذشته ها رو پس بگیرم...
توی دانشگاه برای اولین بار احساس کردم چقدر عاشقم.
بعد از دوره لیسانسم در همون خراب شده ارشد قبول شدم اما دیگه هیچ چیز شبیه قبل نبود.
دانشگاهی که از سرش تا تهش باید به همه سلام جواب می دادم رو دیگه نمی شناختم.آرزو می کردم تموم شه این دوران و چقدر هم کشدار تموم شد.
حالا دکترا قبول شدم.
البته باید توی مصاحبه شرکت کنم و احتمالا رد بشم ولی همچنان به این فکر می کنم که واقعا سیستم آموزش عالی ایران یک قیف برعکس هست. آنقدری که برای لیسانس تلاش کردم رو در ارشد قبول شدنم نکردم و برای دکتر حتی به اندازه ارشد هم تلاش نکردم.
به هرحال مملکتی که دانشجوی دکتراش من باشم، طبیعیه که وضعش بهتر از این نباشه...
پ ن: دکتر سام آرام یکبار در یکی از کلاسای فوق لیسانسم برگشت گفت که استاد من دکتر صدیقی بوده و من این شدم. وای به حال شما که استادتون من هستم. حالا فکر کن یه روز من هم استاد بشم، معلوم تهش چی می شه دیگه...
27 فروردین ماه سالروز سخنرانی فوق العاده قسیم عثمانی، نماینده بوکان در سال 92 و در مجلس شورای اسلامی بود. خواستم برای یادآوری آن سخنرانی گوشه ای از تاریخ را ورق بزنم...
وی به عنوان مخالف رد کلیات بودجه اظهارات خود را آغاز کرد در ابتدای صحبت هایش با اشاره به میتینگ تبلیغاتی دولت در ورزشگاه صد هزار نفری آزادی اظهار داشت: پول این میتینگ ها همان پول داروی بیمارانی است که پرداخت نشده و کسانی که از عدالت دم می زنند با پول بیت المال اینچنین می کنند. وی در ادامه صحبتهایش اشعاری را خواند که نشان از درمانده بودن و فقر مردم بود.
یاد دارم در غروبی سرد سرد
می گذشت از کوچه ما دوره گرد
داد می زد کهنه قالی می خرم
دسته دوم جنس عالی می خرم
کاسه و ظرف و سفالی می خرم
گر نداری کوزه خالی می خرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی کشید بغضش شکست
اول ماه است و نان در سفره نیست
ای خدا شاکر شدم از زندگیت
بوی نان تازه هوشش برده بود
اتفاقا مادرم هم روزه بود
خواهرم بی روسری بیرون دوید
گفت آقا سفره خالی می خرید؟
این اشعار با واکنش تند کوچکزاده و حسینیان نمایندگان آن دوره مجلس روبه رو شد. کوچک زاده بارها فریاد زد به جای جوسازی صحبت های خودت را مطرح کن و حسینیان نیز گفت: آیا در جامعه ما اینگونه است که مردم به خاطر سیر کردن شکمشان سفره خالیشان را می فروشند؟
در ادامه لاریجانی خطاب به عثمانی گفت: شما وارد بحث شوید و مطالب خود را بیان کنید.
عثمانی در واکنش به اظهارات کوچک زاده و حسینیان گفت: برای اینکه فضا عوض شود من هم لطیفه ای بگویم. یکی از دوستان به من گفت آیا شما هم کاندیدای ریاست جمهوری می شوید که من گفتم بله. او گفت برای این کار باید شیعه 12 امامی باشی. من هم در پاسخ به او گفتم اگر مشایی رجل سیاسی است خلیفه سوم نیز شیعه 12 امامی است.
این اظهارات عثمانی باعث شد تا تعدادی از نمایندگان مجلس به جایگاه هیات رئیسه مراجعه کنند و اعتراض خود را به علی لاریجانی اعلام نمایند.
بعد از پایان سخنان عثمانی همچنین درگیری لفظی شدیدی که نزدیک بود منجر به درگیری فیزیکی شود بین روح الله حسینیان و حسینی نماینده زابل صورت گرفت که با دخالت نمایندگان پایان پذیرفت.
بعد از این اتفاقات جو مجلس نسبتا متشنج شد که لاریجانی خطاب به نمایندگان گفت خواهش می کنم سر جای خود بنشینید تا به کارمان ادامه دهیم.
+ پ ن: بیشتر مطلب بر گرفته از گزارش خبرگزاری مهر از آن روز بود.
+ پ ن: شاعر این شعر زیبا قیصر امین پور است.
چند وقتیه به لطف برخی دوستان در چند گروه اسما آتئیست و از این کورش پرستا و ... قرار گرفتم. یه چیز جالب توی آتئیستا آرش بی خدا هست. آرش بی خدا رو از مقالات قدیمیش توی سایت افشا می شناختم و با تفکراتش آشنا بودم. دروغه اگه بگم تحت تاثیر نبودم ولی خوب، بعدادست چپ و راستمونو که شناختیم و یه مقدار شروع کردیم مطلب خارج از اینترنت خوندن، تاکید می کنم، مطلب خارج از اینترنت خوندن، فهمیدیم از این خبرا هم نبوده و خلاصش کنم که طرف چیزی ته دستش نداره.
داشت حواسم پرت می شد، داشتم می گفتم که برا بعضی از این آتئیست ها آرش بی خدا در حد امام زمان شیعیان هست. طرف با چنان حالتی می گه آرش بی خدا اینو اثبات کرده و تو کی هستی که بخوای آرش بی خدا رو نقد بکنی که هرکس ندونه فکر می کنه آرش بی خدا کی هست. حالا خوبه طرف هویتش هم دقیقا معلوم نست چیه و معلوم نیست اصلا چقدر تحصیلات مرتبط داره و چقدر از مطالبی که می نویسه اصلا مال خودشه!
امروز دیدم اکبر گنجی با همون قلم فوق العادش یه بحثی رو نوشته بود و جایی از اون به تمدن غرب اشاره کرده بود. او در بخشی از مقالش نوشت:
« به واقعیت ها بنگریم. دنیای واقعی لیبرال دموکراسی، دنیای "نابرابری های عمیق" و "یک بام و دو هوایی ها" است. صدای به حاشیه رانده را بشنویم که اصلاً صدایشان شنیده نمی شود.»
در این جماعت کورش پرست و اصطلاحا آتئیست که من مطئنم 99 درصدشون اصلا فرق حدیث حسن با مرسل رو نمی دونن و همه سوادشون از همون مقاله های آرش بی خدا و سایت زندیقه ، همین بحث گنجی رو می بینم. یه جورایی هم یاد نظریه هر هری مسلکی آل احمد آدم می افته. به هرحال گذر سنت به مدرنیته این بساط ها رو هم داره دیگه ... یه جورایی خریت مدرن!
طرف طوری از غرب صحبت می کنه و می خواد بر سر مسلمونا بکوبتش که انگار اونجا چه مدینه فاضله ای هست.
پ ن: بی ربط یاد رفیقی افتادم که می گفت عرق خوری و حجاب رو تو این مملکت آزاد کنن، 99 درصد مخالفای جمهوری تبدیل به موافقاش می شن.
=================================
تو این چند ساله کلا متن بلند ننوشتم و الان هم نمی خوام سنت شکنی بکنم ولی اظهارات امیرعلی حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رو مجبورم یه اشاره بهش بکنم.
ایشان در بخشی از صحبتاش گفته:
« اگر میخواهید در 10 سال آینده صنعت خودروسازی ما از کره جنوبی سبقت بگیرد باید 2 کار انجام دهیم، یکی اینکه جلوی واردات خودرو گرفته شود و دیگری اینکه پاسپورتهای مسئولان بخش خوردو را بگیرند و مجوز خروج از کشور به آنان ندهند تا نگاه به داخل باشد، همان کاری که سال 70 با نظر مقام معظم رهبری انجام شد.»
پ ن: هروقت در جایی از دنیا دیدید که مسئول هوافضای یک نهاد نظامی در مورد ماشین هم تز داد یه خبر به ما بدید.
انتخابات مجلس شورای اسلامی ایران درحالی در تهران به پایان رسید که نتایج نهایی بسیار شگفت انگیز بود.
تمام لیست امید رای آورد و بزرگترین اصولگرایان از رسیدن به مجلس باز ماندند. این شکست با شکل دیگری در مجلس خبرگان هم رخ داد و همین مسئله باعث بروز تحلیل های مختلفی شد. شاید یکی از بهترین تحلیل ها، نگاهی بود به جمعیت خاموش تهران که به یکباره بعد از حوادث 88 پای به انتخابات گذاشتند.
این روزها ظاهرا تهران از سنت میدان آزادی به مدرنیته برج میلاد عبور می کند و توتم این شهر تغییر یافته است. حالا هرکس که می خواهد بگوید اینها کوفی هستند و فلان، بگذارید بگوید. چرخ مدرنیته برای آنها توقف نمی کند.
==============================================
در روزهای گذشته خبر عجیب زیاد دیده بودم ولی اظهارات مصباح یزدی واقعا جالب بود.
لینک خبر در سایت انتخاب، روی اینجا کلیک کنید.
لینک خبر در شیعه آنلاین، روی اینجا کلیک کنید.
لینک خبر در نسیم آنلاین. روی اینجا کلیک کنید.
=============================================
بازهم عید نزدیک شد و بازهم دغدغه شرمندگی پدران نسبت به فرزندان شروع شد.
بهار رو همیشه دوست داشتم ولی همین تلخی فقر در کشور حقیقتا درد آور است.
جان بی جمال جانان، میل جهان ندارد............... هرکس که این ندارد، حقا که آن ندارد
هفتم اسفند انتخابات مجلس شورای اسلامی است. خیلی اتفاقی یادم اومد که 26 بهمن 89 وقتی کل مجلس شعار می دادن کروبی و موسوی اعدام باید گردند.
اما 5 نفر از جایشان بلند نشدند.
خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران در آن روز نوشت:
محمدرضا تابش دبیرکل فراکسیون اقلیت و سیروس سازدار، انوشیروان محسنی
بندپی، محمدرضا خباز و مصطفی کواکبیان دیگر اعضای این فراکسیون هنگامی که
نمایندگان مقابل جایگاه هیئت رئیسه مجلس جمع شده و شعار سر میدادند، بر
صندلیهای خود سکوت اختیار کرده بودند.
اینها همه درحالی بود که
شعارهای "ای رهبر آزاده، آمادهایم، آماده "، "سکوت هر مسلمان، خیانت است
به قرآن "، "کروبی و موسوی اعدام باید گردند "، "مرگ بر کروبی، موسوی و
خاتمی " و "هاشمی، هاشمی، بصیرت، بصیرت " در صحن علنی مجلس طنین انداز شده
بود.
* تاریخ شما 5 نفر را فراموش نمی کند ...
روایت مشهور هرکس امام زمان خودش رو نشناسه و بمیره، به مرگ جاهلی مرده رو این روحانی نسبتا محترم روشنتر کرده اند.