دست نوشته های یک مانی

دست نوشته های یک مانی

دست نوشته هایی از سوی کسی که بر عکس بسیاری فکر می کند ...
دست نوشته های یک مانی

دست نوشته های یک مانی

دست نوشته هایی از سوی کسی که بر عکس بسیاری فکر می کند ...

شریعتمداری ! مصلحی !

کیهان امروز نوشت :


«« گفت: روزنامه دولتی خورشید وابسته به حلقه انحرافی نوشته بود طرفداران دولت (یعنی پادوهای اجاره‌ای حلقه انحرافی) از اصولگرایان ناامید شده و به محمد خاتمی نزدیک شده‌اند!
گفتم: دیدی بالاخره دم خروس بیرون زد؟!
گفت: دیروز هم شریف‌زاده عضو حلقه انحرافی و نماینده دولت در یک میزگرد در دانشگاه تهران گفته است «من از اصلاح‌طلبان تعجب می‌کنم که با وجود احمدی‌نژاد چرا دنبال هاشمی هستند»!
گفتم: از اول هم معلوم بود که حلقه انحرافی یکی از شاخک‌های فتنه‌گران آمریکایی- اسرائیلی 88 است و دعوای احمدی‌نژاد و هاشمی و خاتمی، جنگ زرگری است. حالا که دیگر با صراحت ماهیت خودشان را لو داده‌اند.
گفت: چقدر هم ناشیانه می‌خواستند ماهیت خودشان را پنهان کنند!
گفتم: یارو رفته بود از بزازی پارچه بخرد، بزاز پارچه‌ای را نشان داد و گفت متری 4 هزار تومان. یارو با تعجب گفت؛ همین پارچه را بزازی سر کوچه متری 2هزار تومان می‌دهد؟ و بزاز گفت؛ این پارچه پشم نخ است ولی پارچه آن بزازی نخ پشم است! »»


===========================================


یکی از شاه جملات این چند وقت اخیر اظهارات حیدر مصلحی درباره ی هاشمی بود. اظهاراتی تند که با واکنشهایی هم روبه رو شد. مصلحی گفت : http://isna.ir/fa/news/92021208141/%D9%BE%DB%8C%D8%B4%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%AD%D9%88%D8%A7%D8%AF%D8%AB-%D9%81%D8%AA%D9%86%D9%87-88-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D8%AA%D9%86%D9%87-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8



===========================================


کی باور می شه، یه ماه دیگه می شه چهار سال ؟ تو باور می شه زیبا ؟ یادته چهارسال پیش این روزا چه روزایی بود توی دانشگاه ؟ 


چی فکر می کردیم ... چی شد ...


احساس مسئولیت

حضرت آیت الله مکارم شیرازی در محکومیت در آغوش کشیدن، مادر چاوز از سوی احمدی نژاد فرمود :


اگر درباره این مسائل سخن نگوییم در پیشگاه خداوند مسئول هستیم، از آقایان دیگر خواهش می‌کنم در برابر منکرات سکوت نکنند، علمای قم، تهران و شهرهای دیگر نگذارند منکر معروف و عادی نشود.

لینک خبر :http://farsnews.com/newstext.php?nn=13911223000214

پ ن : ای کاش ایشان نسبت به گرانی و وضعیت اسفناک آزادی های اجتماعی هم تا این حد خودشان را در پیشگاه خداوند مسئول می دانستند.

بگذار این سالهای حرام بگذرد ...

خواستم در ارتباط با اربعین بنویسم و دیدم شاید بهتر باشد از علی شریعتی و نگاهش به حسین بگویم و کلمات اعجاز مانند وی در رابطه با مزار حسین ؛ همه گفتنی ها را می گوید .


ولی قبل از آن شاید ذکر یک نکته مهم باشد و آن هم اینکه ؛ چرا از بین یازده امام مدفون شیعه ، تنها مزار حسین است که پرچمی سرخ در آن بر افراشته شده ؟ چرا سایر ائمه شیعه بر مزارشان ( البته اگر مزار داشته باشند ) بیرقی سبز رنگ بر افراشته شده و این مزار حسین است که همیشه بیرقی سرخ ، در آن به اهتزاز در آمده ؟


« در قبائل عرب همواره جنگ بو ؛ اما مکه زمین حرام بود و چهار ماه رجب و ذیعده و ذی الحجه و محرم ، زمان حرام ، یعنی که در آن جنگ حرام است . دو قبیله که با هم می جنگیدند ، تا وارد ماه حرام می شدند ، جنگ را موقتا تعطیل می کردند ، اما برای آنکه اعلام کنند که در حال جنگند و این آرامش از سازش نیست ، ماه محرم رسیده است و چون بگذرد ، جنگ ادامه خواهد یافت ، سنت بود که بر قبه ی خیمه ی فرمانده ی قبیله ، پرچم سرخی بر می افراشتند تا دوستان ، دشمنان و مردم ، همه بدانند که جنگ پایان نیافته است . »



« آنها که به کربلا می روند ، می بینند که جنگ با پیروزی یزید پایان گرفته و بر صحنه ی جنگ ، آرامش مرگ سایه افکنده است . اما باید ببینند که بر قبه ی آرامگاه حسین ، پرچمی سرخی در اهتزاز است . 

بگذار این سالهای حرام بگذرد ! » 


( حسین وارث آدم ، ص 87 )

عارف می آید ؟

خاتمی مدتهاست اعلام کرده که اصلاحطلبان فردی را در انتخابات معرفی نخواهند کرد ولی اختیار شرکت و کاندید شدن اصلاح طلبان در اختیار خودشان خواهد بود .

از مدتها قبل شنیده ها حکایت از آمدن محمدرضا عارف می کرد .


این معاون اول سابق خاتمی که سابقه وزارت خانه را هم دارد ؛ این روزها به تیتر اول خبرگزاری های داخلی تبدیل شده و سخنرانی های گاه و بیگاهش این ظن را تقویت می کند که او خیز بلندی برای ریاست جمهوری ایران برداشته است .


عارف در پاسخ به سوال برائت از فتنه با کمی هوشمندی جواب شایسته ای داده ؛ ولی در همان صحبت ها به نکته ای اشاره کرده که بنظر صحت آن بعید بنظر می رسد .

وی می گوید : 


« بنده اگر اصراری بر کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری داشتم، حتما در انتخابات سال 84 کاندیدا می شدم، برای من آنچه اهمیت دارد، رسیدن به اجماع است. در این صورت تمایل بیشتری به کاندیداتوری خواهم داشت. »




از نظر نگارنده آنچه که عارف را به شرکت در انتخابات ترغیب می کند ؛ عدم وجود رقیب جدی اصلاحطلب و همچنین عدم وجود رقیب بزرگ در جناح اصولگرا می باشد .

عارف می داند که این بهترین فرصتی است که می تواند به قدرت برسد ؛ او که هیچگاه اصلاحطلب درجه اولی به شمار نمی رفته ، می داند اگر این فرصت را هم از دست دهد ، شاید همیشه حسرت آنرا بخورد .


از فحوای سخنان عارف بر می آید که قصد شرکت در انتخابات 84 را داشته و بعد از روبه رو شدن با بی محلی اصلاحطلبان ؛ بشدت از این امر دلخور شده و شاید بی دلیل نیست که تمایلی هم به سرنوشت جنبش سبز به همین دلیل ندارد ...


مانی

در باب اقلیت های نژادی ایران - قسمت سوم

آیا سنت می تواند مدرن شود ؟ من اینگونه سعی می کنم اینبار نگاه کنم که مدرنیته از دل سنت در می آید !

مسئله اینست که بدون سنت نمی توان پیشرفت کرد چراکه بدون سنت هرج و مرج و آنارشی پدید می آید چراکه هیچ ارزشی وجود ندارد که بخواهد پایه باشد ! البته سنت هم یک تعریف و یک برداشت ندارد ؛ وقتی وارد مدرنیته می شویم قطعا باید از تعدادی از چهارچوب های سنتی بگذریم و البته این انکار سنت نیست !

این تصور که اروپا با رد دین به وضعیت فعلی رسیده تصور اشتباهی است .

هویت های دینی از نگاه بسیاری از فرهنگ شناسان برتر از هویت های نژادی هستند و البته که تمدن های نژادی ای شبیه چین هم وجود دارد ولی در امریکا ما هویت نژادی ای نداریم ! دین ها از درون یک فرهنگ بیرون می آیند و ما نباید به دنبال محو دین باشیم چراکه قطعا به نتیجه نمی رسیم و این همان اشتباهی است که از امثال مشیری سر می زند . دین مقوله ای جدا از فرهنگ یک جامعه نیست ، اساسا چیزی که کارکرد نداشته باشد خود بخود از بین می رود . 

محور تمدن غربی قطعا از مسیحیت بوده و کشور - ملت های بعد از رنسانس ، اکثرا تلاش کردند تا با نفی دین به پیشرفت برسند و البته جایگزین کردن یونان باستان هم کاری بود که انجام دادند ولی نهایتا به جنبش های دینی رسیدند . 

کلیسای انگلیس و جنبش های پروتستان در آلمان باعث ایجاد دولت ملت در این دو کشور شدند و در فرانسه و ایتالیا کلیسای کاتولیک است که دولت ملت را ایجاد کرده اند . کشور های سوئد و هلند و دانمارک هم با جنبش های پروتستانی به وحدت و توسعه قدم گذاشتند و سوئیس با زوینگلی محوریتی از پروتستانیسم را ایجاد کرد و وحدت و توسعه را وارد این کشور کرد . 

پس این تفکر که تمدن غربی ضد دین است اساسا اشتباه است و همانطور که پیشتر اشاره کردم مدرنیته به گذشته دست می اندازد تا تعریف جدیدتری ارائه کند نه انکه سنت را به طور کل نفی کند .

باراک اوباما اکنون در جنگ با جمهوری خواهان برای ریاست جمهوری است و رقیبانش به اون تهمت می زنند که او مسلمان است ؛ فارغ از اینکه این گفته درست است یا غلط ، نشان می دهد که جامعه آمریکا جامعه ای مذهبی است که تعصب دینی در آن وجود دارد .


تنها یک تمدن غیر دینی در دنیا وجود داشت و آن هم شوروی بود که با از هم پاشیدنش نشان داد نمی شود دین را از مردم گرفت و کلیسای ارتدوکس حرف اول را در آن کشور می زند .

ولی مسئله ای که باید بگویم تا برداشت اشتباهی از حرفهایم نشود این است که حوزه ی دین ؛ حوزه ی همه جانبه ای نیست ، مطمئنا میزان مالیات را یک متصدی مالیاتی بهتر از یک عالم دینی می تواند حساب کند ، بسیاری از حوزه ها هم مشترک است مانند ازدواج که قانون ثبتش می کند و مشروعیتش را دین می دهد . 

ما در این ایران می توانیم محور تمدنی دینی و نژادی داشته باشیم !

مثلا تاجیک ها را می توانیم با عنصر نژادی زبانی به خودمان نزدیک کنیم و بازوی تمدنی قوی ای از این جهت داشته باشیم و شیعیان عراق و امارات و قطر و بحرین و حتی عربستان می توانند با تاکیدمان بر هویت دینی ؛ بازو های تمدنی بسیار خوبی برایمان در کشورهای عربی باشند .

آذبایجان با تاکید بر هویت نژادی ترک های ساکن در ایران را تحریک می کند در حالیکه آذربایجان کشوری است که حاکمانش سنی هستند و ترک های ایران شیعه و دولت ایران به هیچ وجه متوجه این داستان نیست . و یا تالشی های ساکن در آذربایجان که به محمد خاتمی رئیس جمهور وقت ایران نامه نوشتند و خواستار الحاق شدن به ایران شدند !
اکثریت روشنفکران افغان و تاجیک به فارسی سخن می گویند و ما می توانیم با حمایت بیشتر از آنان ، نمایندگی خوبی را در آن کشور ها داشته باشیم چه آنکه برخی از این کشور ها خودشان هم بی تمایل به ایران نیستند .

عکس زیر شاهد مثالی است از سایت تاجیکام که آرزوی روشنفکران تاجیکی را نشان می دهد .

( لینک عکس را گذاشتم تا صفحه سنگین نشود . )


ادامه دارد ...

=============================

پ ن : این روزا احساس می کنم شبیه پارسونز شدم ؛ این همه اتفاق مهم مثل رای دادن خاتمی و انتخابات و فردا هم که هشتم مارس هست و ... کنارم افتاده و هیچی ننوشتم و زدم تو کار تئوری ، پارسونز هم کنار دستش جنگ جهانی داشت اتفاق می افتاد و داشت در مورد نظم و عناصر اجتماعی می نوشت .

پ ن : امروز یه شب نامه توی دانشگاه پخش کرده بودن که یه عده فمنیست نوشته بودنش ، قابل حدسه برام دو سه تاشون کیا هستن ولی جا داره بگم خیلی مضخرف بود . در اولین فرصت جواب می نویسم براشون و شاید هم براشون ایمیل کنم ببینم جواب می دن تو شبنامشون یا نه ...


=============================

( مطلب از وبلاگ مرحوممان بود )

در باب اقلیت های نژادی ایران - قسمت دوم

اما توان ملی ما چیست ؟

پیشتر اشاره کردم که برای توسعه نیازمند ترجمه علوم از غرب هستیم ولی باید از فارسی بعنوان این مسئله استفاده کنیم چراکه زبان مشترک همه قومیت های ساکن در ایران است .

حکومت فعلی ایران نسبت به کردها راه درستی رو طی نمی کند و کردها نه تنها از اقوام ساکن در ایران بوده اند بلکه زبانشان هم با زبان فارسی خویشاوندی زیادی را داشته و به همین دلیل نباید علیه جنبش های کرد با ترکیه متحد شویم .

کردها اگر درخواست افراطی و تندی هم دارند ما باید شرایطی ایجاد کنیم که این درخواست را در درون خودمان جواب دهیم .

این رفتار که چون کردها و ترکها خواسته هایی دارند ، نباید به اشاعه فارسی دامن زد ؛ حرف اساسا اشتباهی است . نمی توان پذیرفت که آذربایجانی ها بخواهند به زبان ترکی بخوانند و بنویسند ولی این کار را با نفی زبان فارسی انجام دهند .

دوم اینکه این زبان فارسی ما خط دارد . آتا تورک وقتی در ترکیه روی کار آمد و عناصر مدرنیسم اروپایی را به ترکیه وارد کرد ، خط ترکیه را عوض کرد و ترکیه را وارد تمدن اروپایی کرد . ترکها امروز خودشان را نسبت به اروپا متعهد می دانند ، نه نسبت به ما و می خواهند در این منطقه صراحت هم بخرج بدهند . 

می خواهند یک نوع امپراطوری ترک تشکیل دهند و از تشابه زبانی با آذربایجان بهره بگیرند و حرکت تجزیه طلبانه را در ایران شدت ببخشند و ما در اینجا نمی تونیم سکوت کنیم .

ما باید خط مشترکمان را حفظ کنیم ؛ ما می توانیم ترکی را با خط مشابه راحت تر یاد بگیریم و کردی هم ایضا ! چند سال است که جریانی در کردها ایجاد شده که می خواد رسم الخط جدیدی برای کردها بسازد ، ما چرا باید جلوی این مسئله سکوت کنیم ؟

یک بچه آذربایجانی باید این را متوجه شود که زبان علمی کشور مشخص است و زبان منطقه خودش هم یک زبان مشخص و این و اصلا تضادی با هم ندارند !

مقامات کشور آذربایجان در گفتگوهای رسمی به زبان روسی صحبت می کنند و ازبکان هم همینطور ، چرا روشنفکران ما در این زمینه چیزی نمی گویند ؟ چرا روشنفکری را فقط در حمله به بنیان های زبان فارسی می دانند و تمسخر کردن گویش های زبان فارسی در ادای روشنفکری ایران نقش عمده دارد ؟

همه زبان ها حق حیات دارند ولی زبان علمی کشور باید یکی باشد !

چرا روشنفکران ما توجه نمی کنند که ترکیه خودش را اروپایی می داند در حالیکه حوزه تاریخی وسیعی را با ما در اشتراک داشته و ادیبان عثمانی به فارسی شعر می گفتند ؟

چرا توجه نمی کنیم ترکیه در کنار سرکوب شدید کردها که حتی یک دهمش را ما با کردها نداشته ایم ؛ دست به نسل کشی ارامنه زده ؟ در قسمت قبلد اشاره کردم که مگر ما نسل کشی در تاریخ ایران داشته ایم ؟

برای من بقای حوزه تمدنی مهم تر از نوع حکومت است ، اگر تمدن ما در معرض نابودی و امحا قرار گیرد ما چاره ای نداریم که حکومت وقت رو بپذیریم تا تمدن رو بتوانیم حفظ کنیم !
من به عنوان حکومت ارمانی وضعیت حال حاضر رو نمی پسندم ولی اگر در حمله احتمالی آمریکا به ایران ، اگر بخواهند زبان فارسی را به سود زبان دیگری در منطقه کنار بگذارند و حتی اگر حکومتی فاشیستی بخواهد ایران را حفظ کند ، من در آن مرحله از آن حکومت فاشیستی حمایت می کنم .

این به معنای تایید ان حکومت نیست ! بلکه به معنای حفظ تمدن زبانی کشور است .

من انترناسینوالیستم ؛ چون اعتقاد دارم که یکی از سطوح هویتی ما شهروند جهان بودن است و دستاورد علمی جهان ، متعلق به همه می باشد و افتخاری در بدنیا آمدن در ایران وجود ندارد کما اینکه در لندن به دنیا آمدن افتخاری ندارد ولی با از بین رفتن حوزه تمدنی فعلی کشور و از بین رفتن زبان علمی کشور ، ما دچار چند پارگی می شیم و نتیجتاً برده !

این از ضعف ماست که نمی توانیم زبان فارسی را گسترش دهیم و بیش از همه مقصر این جریان وزارت امور خارجه ایران است !

کاری که این وزارت خانه باید انجام دهد را بی بی سی فارسی به صورت رایگان برای ما انجام می دهد و تقریبا همه ی گزارشگران اصلی این شبکه به فارسی تهران صحبت می کنند ! زبانی که زبان رسمی روشنفکران افغانستان هم شده !

=================================


( مطلب از وبلاگ مرحوممان بود )

در باب اقلیت های نژادی ایران - قسمت اول

مطلب زیر را بر حسب هیجان آنی می نویسم ؛ این مطلب الهام گرفته شده از علیرضا رجائی و چنگیز پهلوان و ماشالله اجودانی است .

==========================================

این روزها دوره ی جنگ های کلاسیک گذشته و جنگ های فرهنگی جایگزین آنها شده اند ، در غرب زندگی مردمشان مهتر است تا اینکه ده ها هزار نفر در سوریه کشته می شوند و اگر به لیبی تهاجم شد برای نفت آن بود !

اینان چون در خلیج فارس منافع مادی زیادی دارند ؛ علاقه مندند تا حوزه های تمدنی و کشورهایی شبیه ما را تکه تکه کنند و و از زبان های محلی دفاع می کنند ، چراکه در صورت موفقیت موفق می شوند تا زبان خودشان را گسترش دهند .

ساده تر می کنم داستان را ، ما برای پیشبرد منافع توسعه اقتصادی ناچار به انتقال علوم از غرب هستیم ، ولی زبان های محلی توان این انتقال را ندارند !

بطور مثال می توان اسیای میانه را مثال زد که زبان ازبک ها تاب و توان مقابله با زبان روسی را نداشت و زبان علمی به روسی تغییر یافت .

کُردها امروز بخش مهمی از تمدن ایرانی هستند و می خواهند زبان کردی را هم حفظ کنند ، و البته ایما فکر نمی کنیم که احدی در ایران با این مسئله مخالف باشد که کردها می توانند به زبان قومیتی خودشان صحبت کنند . 

اگر زبان فارسی را می ستایم و حفظ آنرا واجب می دانم نه به معنای رد چیز دیگریست و نه مسئله ی خاصی در میان است ، موضوع آنست که که زبان فارسی به عنوان یک زبان انتقال دهنده ی علوم که زبانِ ملیِ بخشی از این حوزه ی تمدنی است ، حضور مشترکی در میان همه ی اقوام ایرانی دارد .

ده ها متخصص در دانشگاه ها و حوزه های مختلف تلاش می کنند تا برای اصطلاحات علمی دنیا ، معنی فارسی پیدا کنند و گاها در این کار موفق نمی شوند ، ترجمه ضعیف و نا مفهوم بسیاری از کتب علوم سیاسی و علوم اجتماعی و روانشناسی مبین همین مسئله است . 

حال فرض کنید با زبان بلوچی بخواهیم انتقال علوم دهیم ؛ قطعا نه هزینه مادیش را داریم و نه این زبان کشش و قابلیت این مسئله را دارد .

البته عده ای هستند که این نگاه را شوویسم فارسی معنی می کنند، ولی گویا اینان متوجه نیستند که زبان فارسی متعلق به یک قوم یا قبیله خاصی نبوده !

شاعران فارسی گوی آذربایجان گاها بسیار قوی تر از شاعران فارسی زبان مثلا اصفهان یا شیراز بوده اند .این زبان فارسی از حوزه ماورالنهر آمده و امروز می بینیم بسیاری از شاعران افغانی شعر های کلاسیک با این زبان می سرایند .

شاید وقت آن رسیده تا آنانی که غول دروغین شوونیسم فارسی را عَلَم کرده اند از خود بپرسند که آیا هیچگاه شده در این فلات ، مازندرانی ها و گیلانی ها و کردها و بلوچها و ترک ها و ... را مجبور کنند که از زبان مادریشان استفاده نکنند ؟

آیا هرگاه که آذربایجانی ها ( اعم از خوارزمشاهیان و سلجوقیان و قاجار و صفویه و ... ) بر ایران حکومت رانده اند ، کسی آنان را بیگانه و عنصر خارجی می دانسته ؟

محمود افغان به اصفهان حمله کرد و حکومت صفوی را ساقط کرد ، او آمد و پایتخت کشور خودش را گرفت ؛ اگر مهاجم بیگانه و یا عنصر خارجی ای بود به جاهای دیگر هم لشکر می کشید .

غربی ها چون عناصر درونی خودشان را تقویت کرده اند ، دوست دارند تمدن ما را به صورت تجزیه شده ببینند . این مسئله گاها در بحث ها به صورت گرایش های عدالت خواهانه و حمایت از حقوق اقلیت جلوه می کند و به ما اجازه نمی دهد که با این بحث ها عینی و منطقی برخورد کنیم .

هر وقت از منافع ملی و تمدنی حرف بزنیم ، به ما انگِ ناسیونالیستی می زنند ، در حالیکه ناسیونالیست خشن در خود تمدن اروپا به وجود آمده و هیچوقت در تمدن ما سابقه نداشته ؛ یعنی ما هیچگاه سابقه مسئله ای شبیه امحای یک قوم ایرانی توسط قوم ایرانی دیگر را نداشته ایم .

======================================

دلمان بدجور پر بود ...


( مطلب از وبلاگ مرحوممان بود )