ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
( متن زیر را پیش از انتخابات و پس از انصراف عارف نوشته ام، در هنگام خواندن مطلب این مسئله را به خاطر داشته باشید)
عارف در حالی از کاندیدایی ریاست جمهوری انصراف داد که در متن بیانیه اش به هیچ وجه نامی از حسن روحانی نیامده است.
این نحوه ی انصراف عارف از ریاست جمهوری این ظن را تقویت می کند که عارف با دلخوری مجدد از اصلاح طلبان، قبول به انصراف از انتخابات کرده است.
متن انصراف عارف را در اینجا ببینید.
این روزها حسن روحانی که نه خودش ادعای اصلاح طلبی دارد و نه سخنانش شبیه اصلاح طلبان است، گویا توانش را گذاشته تا آرا خاموش احتمالی اصلاح طلبان را از ترس قلندر احتمالی جمع کند.
یکی از نکات برجسته و تحسین برانگیز اصلاح طلبان، دوری از عوام فریبی و تکیه بر کلمات کشداری مثل عدالت بوده است. آنها همواره بر مسائلی مثل حق شهروندی، درگیری با مسائلی مثل نظارت استصوابی و ولایت مطلقه تاکید داشته و هیچ گاه برای رای جمع کردن از کسانی مثل شجریان در مناظره هایشان استفاده ابزاری نمی کردند.
در مناظره های مضحک صدا و سیما آنچه به وضوح مشخص بود عدم پشتیبانی روحانی از دولت خاتمی بود و این درحالی بود که عارف در همه ی موارد دولت خاتمی را مانند پتکی بر سر اصولگرایان می کوبید.
حسن روحانی در حالی آمده تا جای اصلاح طلبان را هم پر کند که اساسا شعار دولت تدیر و کلید احمقانه ی آن، مفاهیمی کلیشه ای است و به هیچ وجه قابلیت سنجش را ندارد.
اصلاحطلبان هیچگاه به مفاهیم عوام فریبانه روی نمی آوردند و آن را در شان خود نمی دانستند، اکنون با روحانی ای طرفیم که کلید بدست می گیرد و چقدر کمدی تراژدی مسخره ایست وقتی بیاد می اوری که مدتها احمدی نژاد را بخاطر همین رفتارها مسخره کرده بودی...
در انتخابات شرکت نمی کنم چراکه هنوز چشمم به زندان سید عزیزمان است. نمی دانم سید از من چه انتظاری خواهد داشت ولی احساس می کنم اگر رای بدهم، چگونه به عکسهایش می توانم نگاه کنم. میر حسین پاسخی صریح تر از آنچه که روحانی در چنته دارد، خطاب به وضعیت موجود داشت و صد افسوس که حافظه ی تاریخی ما بشدت ضعیف است.
با همه اینها دوست دارم اگر روحانی به سکان هدایت کشور رسید، به وعده هایش عمل کند. آن مسائلی که در فیلم هایش از آن صحبت می کند را بیاد اورد و فراموش نکند عده ای از کسانی که او را شایسته دیده اند؛ توق رهایی میر حسین و کروبی را دارند.
=========================
الان که این مطلبو می فرستم، خبر رسید روحانی رئیس جمهور شد. ریاست جمهوری با یک اکثریت شکننده. حس خوبی ندارم، نه ناراحتم نه خوشحال؛ بیاد چهار سال پیش هستم و تظاهرات 25 خرداد که میدان امام حسین تا میدان آزادی را یک دست سبز فرا گرفته بود. زیبا تو که یادت هست ؟
سلام
چه جالب ..منم دقیقا حس خوبی ندارم ...حس بدی هم ندارم ...نمیدونم یک حس غم غریب..
یک جای کار می لنگه ...واقعا نمیدونم چرا !
واقعا خوشحال شدم از اینکه یک نفر هم حس ! رو اینجا پیدا کردم ...چون یک عده که در یک امیدواری عجیب غوطه ورند یک عده هم مشغول ف ح ش دادن !
یک چیزی اشتباهه این وسط...حس من به من درست میگه ..خاطرم هست چهار سال پیش شب انتخابات
یک حس فوق العاده وحشتناکی من رو در برگرفته بود ..برای دور کردنش فکر میکردم خوب چه فرقی میکنه ای بابا ..یا این میشه یا اون !
ولی حسه منو رها نمی کرد ...خاطرم هست نشستم وسط قالی و شروع کردم برای آدمای ایران دعا کردن ..
حس میکردم یک اتفاق وحشتناک میخواد بیفته ..
..و خوب درست هم بود ..اتفاقاتی که بعد از انتخابات طی چند ماه اول افتاد ...بگذریم ..
حالا هم ..غمگینم ..دلم میخواد اشک بریزم ولی نمیدونم چرا ...
سلام
چهارشنبه که رفتیم دیدار روحانی در سالن شهید بهشتی مشهد برگه هایی دستمون دادند که خاتمی گفته بود به روحانی رای میدم . از عارف هم تشکر کرده بود . یه همچین بیانیه ای هم رفسنجانی داده بود . یک بنر بزرگ هم زده بودند که عکس عارف بود و نوشته بود " تشکر " و بنری دیگر خاتمی بود و نوشته بود " سلام "
به نظرم دولتی بی طرف الان میتونه مرحم درد باشه . اینکه بخوایم به یکباره کل سیستم رو عوض کنیم کار سختیه . پیش بینیم اینه که در این 4 سال اعتدال بیشتری رو خواهیم دید و بعد از اون در 4 سال بعد ، اصلاح طلبان خیلی شفاف تر و قوی تر در صحنه خواهند بود
رای خود من عارف بود و بعد از انصرافش به روحانی رای دادم . البته شنیدم عارف از حضور در دولت امتناع کرده که میشه گواهی بر ادعای تو باشه . البته شعارهایی بعد از پیروزی شنیده میشد با عنوان " روحانی یادت نره عارف هم باید باشه...البته برای بعضی های دیگه بیشتر سروده شد
منم مثل این دوستمون نه حس خوبی دارم نه حس بدی ...
اما خوب تجربه ثابت کرده یه رئیس جمهور وقتی انتخاب میشه و کارش رو شروع می کنه به وعده هاش عمل نمی کنه ...
منم امسال شرکت نکردم ، اما امیدوارم آقای روحانی اون هدف و برنامه هایی که داره انجام بده ...
من هنوز خودم توی شوکم .... هنوز هم یـاد 4 سال و صحنه ها و رفتارهایی که دیدم عذابم می ده ....
هنوز نمی تونم اون کسی رو که توی خیابون آزادی با باتوم به پام زد ببخشم ... !
الان نه احساس آرامش دارم نه حس آزادی ...
برای من آرامش رفاه ِ و آزادی بی قیدی نیست ، آزادی برای من یه مفهوم دیگه داره ...
رفتار های فاشیستی موسوی و خفقان رسانه ای دوران هاشمی و حمایت جریان کارگزاران از خاتمی و حمایت خاتمی و ناطق نوری از هاشمی در انتخابات 84 و حمایت هاشمی و خاتمی و ناطق نوری از موسوی در انتخابات 88 و حمایت هاشمی و خاتمی و ناطق نوری از روحانی در انتخابات 92 و دستبوسی روحانی از مراجع تقلید، نشون داد همه دستشون تو یه کاسه است
دیگه وقت اونه که بفهمی اصلاح طلب واقعی احمدی نژاده....
زنده باد بهار
اینکه خاتمی و هاشمی بر سر روحانی اجماع کردن نباید تصور کرد که بدونه آگاهی و اطمینان خاطر از روحانی بوده در خوب بودن عارف شکی نیست بخصوص شجاعت عارف که واقعا در مناظره ها ستودنی بود به چشم اومد اما اینکه روحانی انتخاب شد خود من هنوز برام جای سواله اما با این وجود حتم دارم خاتمی حیثیت و اعتبار خودش رو به راحتی خرج کسی که نمیشناسه نمی کنه
این رو میشه توی این یک ماه اخیر دید از افزایش تعداد اعدامها -فشار به زندانیان -بازداشت روزنامه نگارها-حمله افرادی مثل شریعتمداری-تقدیر و تجلیل از دولت احمدی نژاد در واقعه همه اینها به نوعی خط و نشان کشیدن برای روحانیه
هر چند در فضای سیاسی ایران نمیشه هیچ چیز رو با اطمینان پیش بینی کرد اما روحانی دنبال تغییره حالا بسته به اینکه روحانی آیا شهامت خاتمی رو داره یا نه یا با تهدیدها جا نمیزنه یه مسئله دیگه س
سلام مانی.
اینکه امروز چقدر اتفاقی سرچ کردم " دست نوشته های یک مانی " و چقدر اتفاقی رسیدم به اینجا خودش داستانی ست.
واقعن بغض دارم .تاریخ بالای آخرین نوشته بهم دهن کجی میکنه درست تو روزایی که دورم پر بود از تز های من درآوردی و از زور سر در گمی به هر نوشته ومقاله تازه ای پناه می بردم ٰ تو اینجا بودی...
کمن آدمایی که مثل من حرف نزنن و فکر نکنن و اصلا مرام و مسلکشون فرق کنه اما من قبولشون داشته باشم. که حرفشون مرحم باشه برای یه مغز آماس کرده...
الان واقعن نمی دونم دلم می خواد چی بنویسم . مخصوصن اینکه سر کارمو ...
راستش بخش کمیاز این همه هیجانی که این چند دقیقه در گیرشم به خاطر دوباره دیدین اینجاست اما بخش اعظمش به خاطر باز هم دیر رسیدنه اینکه اینجا می تونست در برهه ای از زمان منو در تصمیمم راسخ تر کنه. دردی که این چند ماه بعد هر بهث سیاسی ٰ اجتماعییا حتی خانوادگی گریبان گیرم میشه. حس یه آدم خیانتکارو دارم . من با عقل اون موقعم هم رای دادن رو درست نمی دونستم اما حمایت سه روز آخر هاشمی و خاتمیٰ جو شبه روشنفکری که تو اون برهه از زمان دور م بودن و تحلیل های آبدوغ خیاری اطرافیان اینکه رای بدیم که بد تر از این نیاد یا ... همه و همه تو این پشیمانی و افسوس خوردن شریکن.
راستش اصلن نمی دونم اینجا نوشتن فایده ای هم داره یا نه . اصلن به اینجا سر میزنی؟
نمی دونم چی نوشتم و چقدر شده اما دوست دارم یه خطم گلایه بنویسم که آخه آدم جن مگ هفته ای یه پست گذاشتن چقدر وقتتو می گیره که هی دو ماه اینور ٰچهار ماه اونور ٰ نصفه نصفه می نویسی ما رو هم دنبال خودت می کشونی؟!
نمی دونم چند وقته اینورا نیومدم اما از اون گروهی که تا همین یکی دوسال پیش پی گیر نوشته ها شون بودم و وبلاگا شون پاتوقم بود همشون( همتون) نا پدید شدن. شایدم گم شدن تو روز مرگی. الان هم وبلاگ طه رو خوندم بعد از شاید یک سال . یه حس عجیبه که الان واقعن نمی تونم بگم. یه جور دلتنگی و دلخوری توامان.
خلاصه اگه این به قول خودت یاوه ها رو خوندی یه شکلکی سوتیٰ فوتی ... این پا یین بذار . دلتنگتم دوست جان
من هم دلگرم خواننده هام بودم. فیلترینگ واقعا دل و دماغی نذاشت. خسته ام . دلم هوای 88 رو کرده .
خوشحالم که هستید. واقعا خوشحالم