دست نوشته های یک مانی

دست نوشته های یک مانی

دست نوشته هایی از سوی کسی که بر عکس بسیاری فکر می کند ...
دست نوشته های یک مانی

دست نوشته های یک مانی

دست نوشته هایی از سوی کسی که بر عکس بسیاری فکر می کند ...

ماجرای پورشه سوار، واقعا ما پولدارها را دوست نداریم؟

چندی پیش در تصادف پورشه، راننده خطاب به پلیس می گوید ماشین را کجا می بری و پلیس می گوید آدم کشته‌ای و او می‌گوید کشته‌ام که کشته‌ام. دیشو می‌دهم. جایی خواندم که این هجمه علیه راننده پورشه به واسطه پورشه سوار بودن اوست.

آیا واقعا ما نسبت به کسی که پورشه دارد دید منفی داریم؟

به عبارت ساده‌تر، چرا ما پولدارها رو دوست نداریم؟ البته درباره راننده پورشه، بی تفاوتیش نسبت به مرگ یک نفر هست که باعث ناراحتی مضاعف شده ولی این حرف هم درست هست که در ایران کسی از پولدارها خوشش نمی‌آید. خط انداختن روی ماشین نو ناشی از این تنفر هست که تو حق امثال مرا خوردی.

نکته دیگر اینکه در ایران برخلاف کشورهای سرمایه داری نه تولید و تلاش بلکه رانت‌ها در تشکیل سرمایه و پولدار شدن موثر بوده و عبارت نوکیسه در اینجا شکل می‌گیرد. استادم دکتر پیران در سال ۸۸ عددی را مطرح می‌کرد و می‌گفت اگر در ایران کسی بیش از این پول و اموال داشت، شک نکنید دزد است.

دکتر پیران نکته مهمی را می گفت و آن هم شکل گیری سرمایه در ایران بود. اصولا در ایران به دلیل تحولات مختلف سیاسی و اجتماعی، نمی توان مانند انگلیس خاندانی را پیدا کرد که تا چندین نسل حفظ سرمایه داشته‌اند و از سویی چرخه توزیع ثروت در ایران با فساد رابطه دارد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد