به بهونه سقوط کابل و به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان و اینکه نحوه پیشرفت طالبان در جامعه شناسی توسعه یک موضوع داغ هست، این رشته رو نوشتم.
۱/ تفکر امارات اسلامی بر خلاف خلافت اسلامی است. امارات اسلامی هدف غاییاش ایجاد امارتهای اسلامی متعدد در جهان است که هر کدام امیری دارند. در تفکر داعش، خلافت اسلامی متعلق به فردی قریشی بود که بر تمام عالم حکومت میکرد.
۲/ این تفکر بر گرفته از نگاه ابومصعب زرقاوی، بنلادن و عبدالله عزام است که حدود سی سال پیش توسط بیشتر عبدالله عزام شکل گرفت و نگاهش اجرای شریعت در هر منطقهای است.
۳/ طالبان مثل هر گروه سلفی، اعتقاد دارد برای پیشرفت باید به صدر اسلام بازگشت. البته تغییر شکل طالبان در ظاهر وجود دارد. آنها جهادی نیستند و البته فردی مثلا ملا عمر هم بالای سرشان نیست که وسط جنگ با شوروی، چشم ترکش خوردهاش را با دستان خودش در آورد!
۴/ طالبان در صورت ورود به فضای دموکراسی، مطمئنا با برخورد تند سلفیهای جهادی روبهرو میشه. اخیرا فتوایی از ابو محمدالمقدسی از بزرگترین مفتیان سلفی تکفیری در خصوص طالبان خواندم که در پاسخ به این سوال که چرا طالبان را تکفیر نمیکند، گفته بود طالبان به دموکراسی اعتقادی ندارد و رابطهاش با ایران هم منجر به تکفیرش نمیشود چون حضرت رسول هم با برخی از دشمنانش صلح کرده بود.
۵/ به خاطر هیرمند شاید دل خوشی از غنی نداشتیم. از طرفی نگاهمان به طالبان هم مثبت نیست. البته شهادت دیپلماتهایمان در افغانستان را به نظرم نه طالبان بلکه برخی از پاکستانیهایی که دستور داشتند، انجام دادند. شاهدم هم مصاحبه تنها بازمانده آن کشتار است.
۶/ واقعیت این است که اکثر جامعه مردسالار افغانستان، طالبان را دوست دارند. فیلمهای استقبال از آنها را نگاه کنید. یا از خودتان بپرسید مگر میشود یک گروهی منفور باشند و به این سرعت کل یک کشور را بگیرند؟ مشابه این موضوع در موصل و داعش هم اتفاق افتاد که ارتش فرار کرد تا داعش با ۲ هزار نفر بتواند این شهر بزرگ را بگیرد و بغدادی براحتی در آنجا خطبه بخواند.
۷/ شاید نیاز بود طالبان بر افغانستان مسلط شود. فراموش نکنید جو ضد آمریکایی در افغانستان بسیار تند است و باور اینکه غنی و عبدالله، عمال صلیبیون بودند، مشروعیت دفاع از آنها را در بین مردم افغانستان از بین برد.
۸/ به نظر من آنچه که باعث اقبال به جریانات سلفی میشود، تا حد زیادی معلول پایین بودن سرعت مدرنیته در برخی مناطق و باور به این موضوع است که علت اصلی عقب ماندگیها از غرب و عمالش است. نگاه کنید به برخی از امرا و فقیهان طالبان که بنا به گزارشات شاهدان عینی، تنها یک محصل ساده سنی یا قاری ساده قرآن بودهاند.
حدود 12 سال پیش تب سریال لاست خیلی داغ بود. عاشق شخصیت دزموند بودم و به شدت بهش احساس همزادپنداری داشتم.
یکی از بهترین دیالوگ های سینمای جهان به نظرم این دیالوگ فیلمه:
اون جایی که دزموند یاد پنی میافته و صدای پنی میاد که میگه:
All we really need to survive is one person who truly loves us. And you have her. I will wait for you. Always. I love you.
تنها چیزی که برای زنده ماندن به آن نیاز داریم این است که یک نفر واقعاً عاشق ماست. و تو او را داری. منتظرت خواهم ماند. دوستت دارم. همیشه.
اخیرا دیدهام از طرف پان ترک جماعت که کارش جعل و تحریف تاریخ است، یک تحریف جدید اتفاق افتاده و آن هم اینکه میگوید آن زمان که فلان استان ها دبیرستان هم نداشت، پیشهوری دانشگاه در تبریز ساخته بود. این شبهه کذب آنقدر جدی شده که کسی مثل علیرضا افشار را هم درگیر کرده
خطاب به این عزیزان، اونجوری که تو خاطرات انور خامهای اومده، این دانشگاه سه تا استاد داشته. یکی دکتر جهانشاهلو که دکتر عمومی بودن و سال قبلش فارغالتحصیل شده بودن ولی همه رشتههای پزشکیو درس میدادن، یکی پیشهوری که جامعه شناسی و یکی هم بیریا که ادبیات درس میداده. این دوتای آخری لیسانسم نداشتن
پنج فروردین سالروز بازی ایران و ژاپن بود.
رحیم شفاعت، سید رحیم سید هاشمی، مجتبی ابراهیمزاده، هادی ربیعی، بهروز صدوقی، امید چوبدار خوشخو و محمد جعفری، هفت نفری بودند که جان خود را به خاطر بسته شدن چند خروجی ورزشگاه به دلیل حضور هلیکوپتر نیروی انتظامی در آن حوالی، از دست دادند.
مسببان فاجعه نه معرفی شدند و نه عذرخواهی کردند ولی رهایی از چنگال عدالت طبیعت ممکن نیست.
رو نوشت به آقای قالیباف!
سال ۹۸، از بدترین سالهایی بود که یک ایرانی میتوانست تجربه کند.
سیل ویرانگر، ادامه تحریمها، افزایش قیمت بنزین و کشته شدن تعدادی نامعلوم، قطعی اینترنت، ترور سلیمانی و در ادامه صفر شدن شانس مذاکرات و کشته شدن عدهای از هموطنان در مراسم تشییع، هواپیمای اوکراینی و در نهایت کرونا
سال ۹۸ چنین سالی بود. پر از یاس و ناامیدی برای جوانانی که تنها یکبار به دنیا میآیند و تنها یکبار طعم جوانی را حس میکنند. سال ۹۸ سالی بود پر از بی تدبیری. اگر بازاری بود هم با بی تدبیری از بین رفت و سفرهها کوچکتر شد. ترسناک آنجاست که سال ۹۹ هم احتمالا بهتر از ۹۸ نخواهد بود.